نقوش هندسی در هنر اصیل ایرانی

نقوش هندسی، که اهل فن آن را گره مینامند، همچنان که پیشتر گفتیم، یک شاخه از هنر نقش پردازی اسلامی را تشکیل میدهد. گره بافتهای گوناگونی از شکلهای منظم هندسی است؛ بافتهای پیچیدهای که همگی ترکیبی منظم و همگن دارند و میتوانند از همه سو گسترش یابند بدون آنکه که ترکیب هماهنگشان دستخوش تغییر شود. حضور گرهها در بناهای سنتی، بر نظم موجود در این بناها تأکید میکند و بنا را تبلوری از نظم و هندسه جلوه میدهد. گره عین نظم است؛ عین تعادل و هماهنگی. گره در چشم انسان همچون عالم بی نقصی جلوه میکند؛ همچون جهانی عقلانی، جایی که در جزء و کلش تدبیر و حکمت به کار رفته است. در این نظام احسن، از اتفاق و تصادف خبری نیست؛ هر چیزی حساب و کتاب و اندازهای دارد؛ هیچ ذرهای کم یا زیاد به نظر نمیرسد و کم و یا زیاد نمیشود. گویی همة آلتهای گره براساس یک تصمیم قاطع، یک قانون عادلانه، در مکان مقدر خود قرار گرفته اند و ایفای نقش میکنند.

گرهها چشم را به مراکز خود میکشاند. این کیفیت، حاصل دوران آلتهای گره در دوایر مختلف و سلسله مراتب معینی به دور آلت مرکزی یعنی شمسه است. تفاوت شمسه با آلتهای پیرامون، از جهت شکل و اندازه، همچنین واحد بودن شمسه در مقابل تعدد آلتهای پیرامون، به این تأکید بر مرکز بسیار کمک میکند. شکل آلتها و ترتیب استقرارشان نسبت به مرکز، از یک سومیل به رسیدن والحاق به مرکز را در آنها نمایش میدهد و از سوی دیگر چنین مینماید که همه آلتها در اثر تشعشع و نور افشانی شمسهها پدید آمه و هویت یافتهاند. به عبارت دیگر، شمسه در گره، همچون مبدائی جلوه مینماید که همة آلتها از آن نشئت میگیرند، دور میشوند و سپس دوباره به آن رجعت میکنند. این وحدت مبدأ و مقصد نه فقط در ترکیب شمسه و آلتهای پیرامون آن بلکه در حرکت خطوط نیز مشاهده میشود، چنان که اگر خطوط نقش را در یک قاب محدود نبال کنیم به زودی متوجه میشویم که خطوط همواره به همان جایی که سفر طولانی خود را از آن آغاز کردهاند باز میگردند و سروته یک نقطه را به هم وصل میکنند. در واقع گره یک کلافی سردرگم است که سر رشتة آن هیچ گاه به دست نمیآید. آلتهای گره نیز به هر شکلی باشند، همه مثل یک دایره، تمام و بستهاند.

آلتهای گره دارای شخصیت و استقلالاند و هر یک نامی دارند که بر طبق آن، شکل، زاویه و نسبت اندازهها در آلت مزبور معلوم میشود. گره ساز، در طراحی گره، هر شکلی را نمیپسندد و انتخاب نمیکند و تا آن جا که ممکن است شکل آلتهای انتخابی خود را بر اثر ضرورتهای ترکیب، تغییر نمیدهد. این آلتهای متشخص، با یکدیگر قرابت و خوشاوندی هم دارند. چنانکه از طریق خرد کردن یا گسترش یک آلت میتوان به آلتهای دیگری دست یافت. شاید به همین خاطر است که با دقت در یک گره ممکن است شکل یک آلت را، در یک محدوده وسیع، شامل آلتهای متعدد مشاهده کنیم. این ویژگی، هر جزء را به صورتیک کل جلوهگر میسازد و اصل شباهت جزء و کل را در معماری را به یاد میآورد.

گرهها، در قابهای گوناگون، قابهایی با اندازهها و تناسبها و شکلهای مختلف، مشاهده میشوند. هر گره به تنهایی نیز میتواند در قابهای مختلف قرار بگیرد. گره در واقع شبکة قابل گسترشی است که میتواند از هر سو، تا بی نهایت ادامه یابد و قاب، تنها میتواند بخشی از آن را محدود سازد و به بند کشد. گره همچون حقیقتی کلی، اختصاص به مکان و جای معینی ندارد و همة مکانها را در مینوردد و قاب، مانند پنجرهای، رو به سوی این حقیقت گشوده میشود و به اندازة استطاعت خود آن را نمایش میدهد.

By |2022-05-22T13:38:22+03:30سپتامبر 19th, 2020|دسته‌بندی نشده|دیدگاه‌ها برای نقوش هندسی در هنر اصیل ایرانی بسته هستند

About the Author: